بهمن آبادخبر

ساخت وبلاگ
زمستان می رسد عمرش به پایانسه پنج روز دگر آید بهاراننیامد چون گذشته برف و بارانمراتع شد کویر همچون بیابانمدارِ آب ما بر بیست و چارهکشاورز حال و روز خوش ندارهجو و گندم و فلفل قد ندارنشدن پخش زمین حرکت ندارنگران کردند کاه و جو و یونجهمپرس از اینکه یک من کاه چندهبماند از برنج و گوشت شیشکو یا از تخم مرغ و مرغ و پوشکشده چندین برابر کیسه ی کودکشاورزی ندارد حاصل و سودندارد دلخوشی چوبدار و دامدارکه گوسفندان نگه دارد به پرواریکی گفتا که گوسفندم تلف شدفدای یونجه و کاه و علف شدکشاورز ار ندارد کشت دانهچو زن باید نشیند کنجِ خانهشب عید آمد و کالا گران شدگرانی از زمین تا آسمان شدایا ای کاسبای بی مروتندارید از خدای خود خجالت؟تو اجناس را گران کردی شبانهنمی دانی حرام بردی به خانه؟خلاصه حال روستایی خراب استزمین های کویر محتاج آب استببار ای آسمان باران نافعشود سر سبز و با برکت مراتعخدایا رحم کن بر گوسفنداناجابت کن دعای مستمندانکه اینان غیر تو یاور ندارندکسی را جز خدا باور ندارندنجات ده مملکت را از گرانیبه داد ما برس از خشکسالیمدد کن دشت و صحرا گردد آبادرَویم با هم به سوی بهمن آبادزنیم بوسه به خاک پاک امواتبخوانیم بهرشان اخلاص و صلواتخوشا پای مزار و سال تحویلخوشا دیدار با دوستان و فامیلسخن کوتاه کن قاسم بهار استزمستون رفت و صحرا لاله زار است بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 67 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 21:09

سال نو می رویم سوی وطنتا دَمد جان تازه ای به بدنمی رویم بهر دیدن اقوامهمچنین بهرِ صله ارحامما به زادگاه خویش مهمانیمتحت الطاف و مهرِ میزبانیمآنکه باشد مقیم در روستااز زن و مرد گرفته تا شورامیزبانند و پاسدار رسومبوده سنت برایشان مخدومهستم و بوده ام بر این باورقلبم از این کلام هست اَنوَرآنکه در روستا مقیم بودقلب او خالص و سلیم بودآن ها مانده اند با سختیاز زمانی که بود چراغ نفتی نه خبر بود ز برق و نه از آبشستشو بود تمام در سرِ آببارِ زحمت به دوش مادر بودمتعهد و بچه آور بودهست بهشت زیر گام های اوعشق در قلب و در نگاهِ اوگرچه پشت و پناهمان پدر استلیک مادر برایمان دگر استآری از عید و سال نو و وطنگفته کردیم که جان دهد به بدناز بزرگان شهر و آبادیهمچو علامه بهمن آبادیو دگر عالمانِ نیک و بصیرکه همه بوده اند شریف و خبیرعید نوروز خود بهانه بودصله ارحام یک نشانه بودتا رسد زان نشان به خیر کثیرو دعایش کند وِرا تأثیرسال نو در رَه است ای یارانشاد باشید در همه دورانقاسم از فصل سبز گفت و چمنوز بزرگان و افتخار وطنبازهم عیدتان مبارک بادزندگی تان به خیر و برکت باد بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 75 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 21:09

آخرین جمعه ی مَهِ شعبانمی رسد ساعتی دگر پایانماه رجب بوَد شهرُ اللهماه شعبان مه رسول اللهخوش به حال کسی که تحفی کردشبِ خود با دعای خیر طی کردای خوشا آن که روز بود صیامنیمه شب کرد بهر دوست قیامای خوش آنکس زبان گرفت به کامهر سحر سر کشید و نوشید جامای خوش آنکس که یاد مادر کردهمچنین ذکر خیر پدر کردای خوشا آنکه با کتاب خداخویش را کرد ز راه غیر جداخوش به حال کسی که در این ماهخویشتن را نجات داد از چاهسرخوش آنکس که شادکامی کردبا خدایش عشق بازی کرد خُنک آن بنده ای که ماه سُروراز روی نفسِ خویش کرد عبورماه شعبان ماه استغفارماه صلوات ،قنا عذاب النارجمعه بر هر چه سَروری داردبر همه هفته برتری داردآخرین جمعه ی ماه شعبانچند گامی نمانده تا رمضانهر کسی بُرد بهره از این ماهیعنی خود نجات داد از چاهای خوشا آنکه در سحر بر خاستاز خدا اجر شاهدین را خواستای خوشا آنکه بار خود بر بستعهد خود با خدای خود نشکستای خدا قاسم است و صد گفتارچون عمل نیست گفته ها به چه کار؟ بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 82 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 21:09

دید و بازدیدهای عید نوروزامروز می خواهیم نگاهی داشته باشیم به دید و بازدیدهای ایام عید نوروز یکی از بزرگترین و مهمترین آداب و رسوم در بهمن آباد (رفت و آمد را برای شب نشینی به کار می بردند و دید و بازدید را برای عید نوروز)خاطرات سال هایی را ورق می زنم که داشته هایمان کاشته هایمان را رونق می بخشیدند و چون چشم و همچشمی نبود اضطراب نداشته ها در زندگی مان معنی نداشت به عبارتی چیزی به عنوان بر هم زننده ی آرامش در درون مان لانه نمی کرد در آن روزگار پدرانِ مکتب نرفته ولی با سواد درک خوبی از شکر کردنِ نعمت ها و داشته ها و ثوابِ سبقت در سلام و صله ارحام و همدلی و همنشینی داشتندامروز دلم که هنوز کوله بارش پر از خاطرات و دید و بازدید عید نوروز آن سالهاست عزم سفر کرد و مرا به سال هایی برد که نگاه ها به عشق سبقت در سلام و دیدار هم گره می خورد روزها و سال هایی که سخن از پایان سال نبود و از آغاز بود آغاز و شروعِ نشاندن درخت دوستی و کام دل به بار آوردن و کینه ها را زدودن و...سال هایی که وقتی ملای روستا از ثواب و عقاب می گفت مردم به گوش و عامل بودند.به یاد دارم در ایام عید هیچ درب خانه ای بر روی هیچکس بسته نبود قفل کردن درها در این روزها معنی نداشتچه روزهایی بود که شعار مردم روستا این بود که از هر دست بدهی از همان دست می گیری ببین چه می دهی...روزی که اثبات شد زمین گرد است شاید فکر نمی کردند زمینِ دل و دنیای درون آدم ها نیز گرد است و این انسانِ سرگشته و حیران در درون خویش می چرخد و می چرخد و هر بار به نقطه ی اول می رسد و می تواند رد پای خودش را در دنیای گرد درونش ببیندای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئیوی آینهٔ جمال شاهی که توئیبیرون ز تو نیست هرچه در عالم هستدر خود بطلب هر آنچه خواهی که ت بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 13:41

دید و بازدیدهای عید نوروزدگر بار دفتر خاطرات دلمان را ورق می زنیم و روزهایی را می خوانیم که سنت حسنه ی عید دیدنیِ نوروز جایگاه خاصی داشت ولی افسوس که این سنت نیکو و خدا پسندانه می رود تا در گذر زمان برای همیشه به دست فراموشی سپرده شودالبته سنت های حسنه ی فراوانی در نوروز هست مثلِ خانه تکانیآراسته و پیراسته شدنلباس نو پوشیدن در حد بضاعت و متعارفحضور در حرم امامان و امام زادگان هنگام تحویل ساززیارت اهل قبورعیدی گرفتن و عیدی دادنرویاندن سبزه و... ولی به قول جناب سعدی ؛ همه گویند ولی گفته ی سعدی دگر است سنت ها عید خوب هستند ولی دید و بازدید و خدمت بزگترها رسیدن و نشستن پای سفره ی خویشان و دوستان و همسایگان و به جا آوردن صله ارحام دگر است.سفره های ساده عید نوروز در گذشته فارغ از مسابقه ی چشم و همچشمی و تجملات و طعنه و کنایه بود مردم هرچه داشتند با میل و رغبت بر روی سفره ی صداقت شان می گذاشتند و از صمیم قلب پذیرای میهمانان می شدندبا این که مردم در گذشته اهل شب نشینی و همنشینی بودند ولی دید و بازدید ایام عید برایشان اهمیت فو ق العاده داشتهمشینی مردم روستا اغلب در میدان یا درِ قلعه ها و سر کوچه ها بود که معمولا"در پایان یک روز کار سخت کشاورزی خود را برای دور هم بودن و گفتگوی چهره به چهره به محله های یاد شده می رساندند تا گفتنی ها بگویند و شاد و خندان به خانه بر گردند و اگر هم قرشمال ها(غرشمال،کولی) بساط پهن کرده بودند نور علی نور می شد چون آن ها هم در بین خودشان سخنوران با معلومات و افراد فی البداهه گو داشتند که بر سر گرمی های مردم روستا می افزود. خوشبختانه طنز پردازان مشهور و با ادب روستا مرحوم ابراهیم توپچی و مرحوم حسین علی ملا علی هم با سخنان و طنزِ دلنشین شان گل لبخند بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 13:41

«اگر می خواهی منفور نباشی مغرور مباش»دوباره توفیقِ دیدار با مرد ناشناخته حاصل شد تا دگر بار از سخنان طلایی اش بهره مند شویم مرد ناشناخته سخن امروزش را با نکوهش غرور آغاز کرد و گفت: آدمِ مغرور تنها و بی دستمایه و سرمایه است.پرسیدم غرور چیست؟مرد نا شناخته گفت:غرور نقابی است برای پیدا نشدن ضعف و ناتوانی های درونغرور نوعی مرز بندی با دیگران استغرور حس خود برتری و خود شیفتگی بدون پشتوانه استغرور رفتن به عرش نیست که سقوط به فرش استغرور هیچکس را مانند خود و بالاتر از خود ندیدن استغرور ممکن است با مطالعه ی چند ورق به وجود آید و حتی از راه پژوهش های دینی ایجاد شودمشو غره حسن گفتار خویشنکو کن چو گفتار، کردار خویشغرور حجاب است بین دیدنِ واقعیت و حقیقت غرور، کامل و بی نقص دیدن خود استمغرور از همه انتظار کرنش و حرمت داردمغرور انتظار دارد همه مانند او فکر کنند و حرف او را سر مشق قرار دهند و اوامرش را بی چون و چرا اجرا کنندمغرور چون می خواهد همه را مثل خود کند هیچ انتقادی را بر نمی تابدمغرور تصور خود برتر بودن دارد و گمان می کند بهتر از همه می نویسد بهتر از دیگران سخن می گوید بهتر از دیگران تحلیل می کند بهتر از دیگران درک می کند بهتر از دیگران عبادت دارد بهتر از دیگران سیاست می داند بهتر از دیگران ...مغرور از آنجا که منزوی است خانواده اش را به عدم درک خود متهم می کندمغرور اعتماد به نفس بسیار شکننده و پایین داردمغرور، عاطل هست ولی عامل نیستبا علم اگر عمل برابر گرددکام دو جهان ترا میسر گرددمغرور مشو به خود که خواندی ورقیزان روز حذر کن که ورق بر گردد...ادامه دارد بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 13:41

کُش دِسمال کِردنتمام مقدماتِ انتخابِ عروس آینده کاملا" سِری و قرار و مدارهای مربوطه از دید نزدیک ترین کسان فامیل پنهان بود مثلا" می گفتن:مراقب باش عموت متوجه نشه که فوری همه جا را پر میکنه خاله صغرا هم از عموت بدتره، همسایه ها هم ...پس از جواب مثبتِ خانواده ی عروس،بلافاصله صحبت از کُشِ دِسمال کردن عروس به میان می آمد مادر داماد که قبلا" با خودش نخ آورده بود پای عروس را با نخ اندازه می کرد تا هر کس به شهر(سبزوار) رفت یک جفت کفش برای عروس آینده اش بیاورد در این اواخر،زحمتِ خرید کفش از شهر بر دوش مرحوم مغفور کربلایی اکبر کربلایی غلامرضا بودکفش را معمولا" دو شماره بزرگتر می گرفتند و تکه نمدی داخلش می گذاشتند به این منظور که 5- 6 سال دوام دارد ولی راه رفتن با پای برهنه بهتر از کفش تنگ است!این گزارش مربوط به سال هایی است که هنوز اَبری نخه (آرایش) عروس در زمان عقد مرسوم نبود یعنی دختر خانم ها در طول عمر مجردی شان دست به ترکیب صورت شان نمی زدند جهت اطلاع در مقطعِ نه چندان دور، مرحومه مغفوره فاطمه خانم همسر مرحوم کربلایی حسن کبله غلامرضا آرایش و پیرایش عروس خانم و همراهان عروس را انجام می دادند جا دارد برای ایشان و کبله اکبر طلب آمرزش کنیم که در چنین ثواب بزرگی نقش داشتند.ظرف چند دقیقه خبر کُشِ دِسمال کردنِ عروس خانوم در روستا می پیچید از همین لحظه قهر و گِله های فامیل شروع می شد که اچی (چرا) با ما مشورت نشده و...پس از کُشِ دسمال کِردَنِ عروس، نوبت به مراسم عقد می رسید...ادامه دارد بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 74 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 14:31

خواستگاري و مراسم عروسی در گذشتهاشاره شد جواني که قصد ازدواج داشت چندین دختر را برایش وَر می دادند(نام می بردند) ولی در گذشته ی دورتر عروس Hینده حتی در غیاب پسر انتخاب می شد این شیوه ازدواج منحصر به بهمن آباد نبود که در برخی روستاها دختر و پسر، پس از عقد و محرم شدن همدیگر را می دیدند جالب است بدانید که از این ازدواج بسیار هم راضی بودند البته اکنون در بخشی از کشور هنوز هم پسر و دختر تا زمان عروسی همدیگر را نمی بینند!از قدیم ریش سفیدان در جامعه جایگاه منحصر به فردی داشتند از این رو بعد از انتخاب دختر دو نفر از ريش‌سفيدانِ سرشناسِ فامیل به خانه پدر دختر می رفتند. اغلب خواستگاری ها محرمانه و شبانه انجام مي‌گرفت که در گام اول به عنوان مهمان نا خوانده و بی خبر به خانه دختر می رفتند بعد از سلام و تعارفات و صرف چاي و صحبت از کم شدن آب قنات و کِشت و کار و... می رفتند سر اصل مطلب، پذيرفتن يا رد شدن خواستگاری يک هفته بعد پس از مشورت با بزرگترهای دختر، محرمانه به اطلاع ريش‌سفيدانِ طرفِ پسر مي‌رسید. اگر جواب مثبت بود خانواده ی داماد مقداري وسایل مرسوم خريداري می کردند و در روز معيني با حضور فاميل ها و بستگان در ميان هلهله و شادی به خانه ی عروس آینده می رفتند بی درنگ و با سلام و صلوات چارقد را روی سر عروس می گذاشتند و این شعر را می خواندند:به کام ما شد گلی دختر جانعروس مال ما شد گلی دختر جانو برخی اسم دختر را تکرار می کردند مثلا"(مریم مال ما شد گلی دختر جان ... یعنی مریم گلِ دخترها مال ما شد)دوران نامزدي و عقد يکسال و گاهي بيشتر طول مي‌کشید در اين فاصله زماني خانواده داماد با خانواده عروس در تماس بودند و در سرکشي ها هدايايي به خانواده عروس پيشکش مي کردند اما نکته مهمتر رفت و آمد داماد بود بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 90 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 14:31

مادر عروس داماد دوست است و پدر عروس...به دلیل مهربانی های مادر عروس که در غیاب پدر عروس برنامه دیدار دختر و دامادش را فراهم می کرد از قدیم مادرها را داماد دوست می دانستند و پدر عروس را...البته دامادها هم نظر بهتری به مادرخانم شان داشتند با همین نگاه در حمل علف از صحرا و آوردن چند بغل هیزم و بِجه (وجین) و دیگر کارها مادر زن را یاری می کردند حتی گاهی به بهانه آب آوردن از چشمه برای مادر خانم، برنامه دیدار با زن عقد کرده میسر می شد که البته خانم های همسایه و فامیل های نزدیک هم به یاری این دو جوان می شتافتند و قرار ملاقات را در خانه های خودشان ترتیب می دادند در این بین مادر عروس باید از دروغ مصلحتی کمک می گرفت و می گفت صفورا دِخَنِه گُس، رِفتَه تریت کنه العون مِیَه (صفورا رفته ی طویله برای علوفه دادن به گاو)یک سال در عقد بودن یعنی لحظه های استرس عروس و داماد اما این دو جوان صبور بودند و می دانستند این نیز بگذرد به ویژه که پدر خانواده دیر یا زود برای کار کردن به تهران می رود و ملاقات ها سهل و آسان می شودبا سفر کردن پدر عروس موجی از شادی خانواده داماد را فرا می گرفت خوش بختانه در همه ی این کش و واکش ها و سخت گیری ها هرگز سخنی از دلسرد شدنِ داماد و یا سخن از جدایی مطرح نمی شدزن و شوهرهای قدیم و امروزی؛در گذشته زن و شوهر باهم زندگی می کردند و امروزه بی هم (هرکس برای خودش زندگی می کند)در زندگی زناشوییِ دیروز، سازگاری و قناعت و خداباوری و رحم و مروت و محبت و همیاری و همکاری و همدلی موج می زدزن دیروز کیسه و حساب جداگانه نداشت از این رو صبح زود که بیدار می شد با نام خدا و با عشق، خانه و حیاط را آب و جاروب می کرد و ناشتا را روی سفره می چید مرد نیز صبح کله سحر با بسم الله کارش را شر بهمن آبادخبر...
ما را در سایت بهمن آبادخبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanabadkhabara بازدید : 79 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 14:31